www.drsoroush.com

 

عبدالکريم سروش

 
     
 
 
دوشنبه 28 آذر 84
 

زبان سروش

علی اصغر سيد آبادی 
 
من فکر می کنم که زبان در بحث های اندیشه ای بسیار مهم است و روشنفکرانی را که زبانی شلخته دارند ، جدی نمی‌گیرم و خیال می‌کنم آن ها‌یی که زبانی تازه دارند ، اندیشه ای نو ارائه می دهند . حالا این گزاره چقدر درست است و چقدر با زبان شناسی و دیگر شناسی‌های موجود تناسب دارد یا ندارد ، نمی‌دانم . این حس من است و تا کنون مورد نقض آن را ندیده ام .
علاقه ام به سروش و آشوری و نیکفر و طباطبایی علیرغم اختلاف مشربشان تا مدت ها برای خودم هم عجیب و غریب بود ، اما حالا فکر می کنم که راز این علاقه را کشف کرده ام و آن راز چیزی نیست جز زبان.
یادم نمی رود که محسن مخملباف اوائل کار روزنامه جامعه یاداشتی نوشته بود و به گردانندگان جامعه گفته بود که چرا همه تان سعی می کنید مثل سروش بنویسید و نقد او البته بی راه نبود و جالب تر این است که بسیاری از مخالفان سروش هم به زبان او می گویند و کافی است برنامه های میزگرد شبکه ۴ را ببینید و ببینید که حتی کسانی که از زیر شنل جناب مصباح هم بیرون می آیند ، شیفته و اسیر زبان سروش اند .
به عبارت دیگر امروز زبان سروش به زبان رسمی بحث های کلامی و معرفت شناسی در ایران تبدیل شده است و بسیاری با استفاده از ظرفیت های تازه ای که زبان او ارائه می کند ، چنین بحث هایی را پیش می برند و هنوز زبانی که جایش را بگیرد ، در حوزه هایی که نام بردم ، یافت نشده است .
دوستی می گفت که زبان سروش خود حکایت روشن روشنفکری دینی است که در آن زبان فارسی و عربی و انگلیسی به نحوی کنار هم نشسته اند که آزارت نمی دهند . خوش نشینی این سه زبان که فقط سه زبان نیست و سه فرهنگ است ، در زبان سروش آشکار است .
آیا سروش برای رسیدن به این زبان که شاید اندکی کهنه هم به نظر برسد - و اگر بر زبان او جاری نشده بود ، فکر نمی کنم که می توانست چنین اقتدار و سلطه ای پیدا کند - تلاش ادبی به خرج داده است و کوشیده است که چنین بگوید ؟ من فکر نمی کنم که این زبان حاصل چنین تلاشی باشد . این زبان حاصل ذهنیت است ، ذهنیتی که تازگی اش بر زبانش وزیده است . زبان او بوی خود او را دارد ، هم کهنگی اش را و هم تازگی اش را . اگر می خواهیم از او فراتر برویم ، فراروی مان خود را در زبان نشان خواهد داد ، در همین تشخص زبانی که حاصل ذهنیتی تازه است .
۲ - حالا که از سروش گفتم بد نیست یادی هم بکنم از یادداشت روزنامه نگار خوب و خوش فکر محمد قوچانی که به مناسبت ۶۰ سالگی سروش در روزنامه شرق نوشته بود و در پایان آن یاداشت توصیه کرده بود : «عمرش دراز باد اما سخنان امروز دكتر سروش (از جمله آنچه در باب تشيع مى گويد) پاسخ نيستند، پرسش هايى جديدند كه جز بر حيرانى نسلى كه هنوز درباره نسبت دين و دنيا سرگردان است نمى افزايد. سروش پيام آور «شك» بود. شكى كه بنيان آزادانديشى و دشمن تاريك انديشى است. اما شك علاوه بر «تفكر» پريشان حالى هم مى آفريند. پريشان حالى نسل جوان ما از همان شك هايى است كه سروش در آن افكنده است و اينكه او كه همه عمر متاله اى مومن بوده «بايد» ما را در ايمان خود شريك سازد. رهزنان انديشه هنوز همان كسانى هستند كه در سى سال انديشه ورزى مدام سروش او با آنان جنگيده است. گروهى كه ايمان را نشانه رفته اند و گروهى كه آزادى را. و متاسفانه هر روز گزاره هايى از درون خود ما مى يابند كه اين دو را انكار كنند هم ايمان دارى و هم آزاديخواهى ما را. كار سروش پايان نيافته است حتى اگر كار روشنفكرى دينى تمام شده باشد چرا كه كار اصلاح طلبى دينى پايان نيافته است حتى اگر اصلاح طلبى سياسى ناكام مانده باشد:
گمان مبر كه به پايان رسيد كار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاك است»
من فکر می کنم این پیشنهاد قوچانی به نحوی دعوت به این است که سروش نقش روشنفکری را وانهد و به عالمی دینی تبدیل شود ، حالا چرا دلیلش را هم گفته است ، اما فکر می کنم همان زمان هم که سروش قبض و بسط را مطرح کرد ، با چنین پیشنهاد هایی روبه رو می شد . من فکر می کنم هر کس باید کار خودش را بکند . این که عالمان دینی کوتاهی می کنند و به جای پنجه افکندن با شک ها به کار های دیگری اشتغال دارند ، مسئولیتی بر گردن کسی که نگاهی دیگری به ماجرا دارد نمی گذارد . به نظرم ما باید از منتقدان سروش دعوت کنیم که حضوری پر رنگ تر داشته باشند و به جای ناسزا گویی و سخن گفتن از موضع برتر استدلال به میدان بیاورند تا از میانه این بحث ها ایمانی نو بروید . این توصیه را حداقل به برخی از روحانیون اصلاح طلب مثل موسوی خویینی ها می توان ارائه کرد.
۳ - این همه را نوشتم و حیفم می آید از کار خوب داریوش ملکوت یاد نکنم ، اگر چه پیش تر به آن لینک داده بودم . این جا را حتما ببینید !
۴ - این هم یاداشت دکتر کاشی به مناسبت ۶۰ سالگی سروش.
 
منبع: ضيافت خانه ملکوت

http://www.malakut.org/banquet/archives/2005/12/post_19.shtml

 

بازگشت به درباره دکتر سروش