www.drsoroush.com

 

عبدالکريم سروش

 
     
 
 

  تاریخ  شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۳

 

 شاخصه های مدرنيته

 سخنرانی دکتر عبدالکريم سروش در کانون توحيد لندن- 5 مارچ 2005

محمدرضا جلائی پور:  دکتر عبدالکريم سروش در ادامه سلسله سخنرانی های خود با عنوان «علل تاريخی ناکامی مسلمين؟» شنبه شب برای دومين بار در ماه گذشته مهمان دانشجويان انجمن اسلامي لندن بود. در عنوان سخنرانی به تاکيد دکتر سروش، از به کاربردن کلماتی با بار ارزشی همچون انحطاط و يا عقب افتادگی، پرهيز شده بود. علامت سوالی نيز عنوان را همراهی می کرد که زهر کلمه ناکامی را هم گرفته بود تا از هرگونه پيشداوری جلوگيری شود.

بخش اول سخنرانی مروری بر نکات مهم جلسه‌ قبل بود و تاکيد بر عدم قطعيت تاريخی. وی تاريخ را عرصه‌ی فرصت‌ها بدون ماهيتی معين خواند، نه نقشه‌ای تعيين‌کننده برای آينده. با اين تلقی از تاريخ، مدرنيته نيز تا اندازه ای حاصل بختياری تاريخ است و نتيجه برنامه ريزی و هماهنگی آگاهانه هيچ قوم و شخصی نيست. آنها که مدرن شدند هم نا بخود و ناآگاه مدرن شدند. اين درحالی  است که عده ای در تلاشند تا مدرنيته را آگاهانه وارد کشور کنند. دکتر سروش در جلسه گذشته نيز بر دلايل اجتماعی اين ناکامی تاکيد کرده و بحث فلسفی صرف را در اين زمينه ناکافی خوانده بود. وی در ادامه گفت که هنوز هيچ دليلی نيافته است که بر مبنای آن بتوان داوری کرد که پيمانه سعادت بشر پس از مدرنيته پرتر از گذشته شده است و يا بالعکس و اصولا اين را يکی از مباحث جدلی الطرفين دانست که به تکافوی ادله ختم می شود. لذا هيچ دليلی برای فراخواندن مردم به گذشته وجود ندارد و چاره ای نيست جزاينکه در همين عالم به تقرير حقيقت و تقليل مرارت بپردازيم. دکتر سروش با نقل قولی از پوپر که «هرگاه باران می بارد، چتر برمی داريم» (عالم را تغيير نمی دهيم که باران نبارد) اساسا بسياری از تلاشها برای بنای عالمی نو را ناکام خواند که گاهی نتيجه عکس دارد و در عرصه سياست به دگماتيسم قساوت بار می انجامد.

اين روشنفکر دينی که در کانون توحيد لندن که خود از بنيانگذاران آن محسوب ميشود سخن می گفت اولين زمزمه های تشخيص  انحطاط مسلمين را در قرن هشتم هجری رديابی کرد. وی يادآور شد که در اين قرن حافظ در شرق و ابن خلدون در غرب جهان اسلام اين افول را تشخيص می دهند. حافظ از تعبير «تبه شدن مزاج دهر» استفاده می کند و ديگر همچون پيشينيان خود صرفا از تأويل اخبار نبوی سخن نمی گويد و به نوعی ورق خوردن تاريخ اشاره می نمايد. همزمان، ابن خلدون نيز نظريه انحطاط تمدن مسلمين را می پروراند.  ابن خلدون افول جنبه های اصلی تمدن اسلامی در قرن هشتم همزمان با اولين زمزمه های بيداری در اروپا در قرن چهاردهم ميلادی را بخوبی استشمام می کند و به نظريه پردازی انحطاط تمدن ها می پردازد. به اعتقاد دکتر سروش اين راه ابن خلدون بی رهرو می ماند و حتی "فراموش مي شود و بعدها غربی ها او را به مسلمانان دوباره می شناسانند. اول بار طه حسين در اوايل قرن بيستم در رساله دکتری خود که در فرانسه با استفاده ار منابع فرنگی ها نوشت، مسلمانان را با ابن خلدون آشنايی داد." پس از ابن خلدون،  ديگر نشانه ای نيست تا اواخر قرن نوزده و اوايل قرن بيستم که پرسش از چرايی ناکامی مسلمانان بار ديگر در بر سر زبان ها می افتد. مسمط مشهور اديب فراهانی (..."افسوس که اين مرزعه را آب گرفته") در اشاره به آن قافله خواب گرفته نمونه خوبی در اين زمينه است.

 استاد ايرانی دانشگاه های آمريکا و اروپا در ادامه به ذکر شاخصه های دوره مدرن پرداخت تا داوريش ابطال پذير و نقدپذير شود. او تلقی ماهيت انديشانه از سنت يا مدرنيته را خطا خواند و يادآور شد که مدرنيته هم مانند عقلانيت از ماهيت و طبيعتی متعين برخوردار نيست.  در غياب آن تعين‌ها و در بستر بهره‌گيری از فرصت‌های تاريخی، مدرنيته به جای اين‌که ماهيتی داشته باشد، صفات يا مشخصه‌هايی دارد و پيشنهاد کرد که به جای ماهيت به شاخصه های سنت يا مدرنيته بپردازيم. وی خود از بين شاخص های متعددی که می توان ذکر کرد به طرح سه شاخص اصلی پرداخت که "اگر آن ها را از دوران مدرن بگيريم به سنت باز می گردد".  او گفت ادعای جامعيت اين شاخص ها را ندارد ولی آنها را مهمترين شاخص ها می داند. اولين شاخص الکتريسته يا برق بود که به نظر وی شرط لازم مدرنيته است که نه فقط شب های تاريک بلکه دنيای تکنولوژی را روشنايی می دهد. تاجاييکه دنيای امروز را بدون برق نمی توان تجسم کرد. او حتی صنعت چاپ را نيز از نتايج وجود برق دانست.

شاخص دوم دنيای مدرن از نظر دکتر سروش فربه شدن مفهوم حق (در برابر تکليف) در عرصه اخلاق و سياست بود. وی تولد انسان حق انديش را يکی از مهمترين اتفاقات تاريخ بشر خواند و آزادی طلبی، برابري طلبی، حقوق بشر و بسياری برکات ديگر را از ميوه های اين درخت معرفی کرد.

سومين شاخص که دکتر سروش در سخنانش بسيار بر آن تأکيد ورزيد نقش علوم تجربی در پرداختن و سامان دادن به مدرنيته است که به بيان او با هر محاسبه ای تاثيرش بر دنيای امروز، بنيادين است. وی با ذکر اينکه عده ای عقلانيت مدرن را به عنوان شاخص محسوب می کنند، گفت که اين کار ممکن است خود پرده ای بر واقعيت شود و بحث را گره بزند. عقلانيت به خودی خود شاخص نيست و در عوض بايد به نتايج آن توجه شود و علم تجربی و حق انديشی از جمله اين نتايج اند. اوسپس به شواهد اهميت علوم تجربی در شکل گيری جهان جديد اشاره کرد. به اعتقاد او در جهان جديد، رياضيات در کنار تجربه مي نشيند و خدا نيز بعنوان رياضيداني بزرگ شناخته می شود. علم تجربی از زمانی که طبيعت رياضيوار و هندسی ديده شد رشد کرد و حتی فلسفه های جديد در پس اين علم تجربی روييدند. حتی فيلسوفانی همچون کانت و دکارت خود فيزيکدان بودند. اما در ايران به زعم دکتر سروش بر علم تجربی بی مهری زيادی شده است و می شود. « از بزرگترين غبن های ما اين است که فيلسوفان ما در دويست سال اخير از علوم تجربی مطلقا آگاهی نداشتند و از همينرو علوم تجربی را قدر ننهادند.» برای علوم جديد نبايد ماهيت تراشيد، در حاليکه فيلسوفان ما تراشيدند. او البته اذعان کرد که علوم تجربی هم در ايران رشد چندانی نداشتند ولی معتقد است که فيلسوفان ما بعد از ملاصدرا رابطه فلسفه و علوم تجربی را گسستند. پيش از آن فيلسوفان ما با علوم تجربی رابطه ای قوی داشتند و گفتگوهاي بين فيلسوف و طبيبی همچون ابن سينا و عالم برجسته زمان او- بيرونی- نمونه مناسبی از اين پيوند است. درحاليکه ملاصدرا بر ابن سينا خرده می گيرد که چرا قاروره بدست می گيرد و طبابت می کند. حتی بعدا ارتباط فلسفه و کلام-که کمی تجربی تر بود- هم قطع می شود. آيت الله طباطبايي و مطهری هم عليرغم اينکه سعی می کنند رابطه فلسفه و علم قديم را قطع کنند، ارتباط آن را با علوم جديد برقرار نمی کنند.  دکتر سروش برای نشان دادن بی عنايتی مسلمانان به علم تجربی حتی از دکتر حسين نصر استاد اسلام شناس دانشگاه جورج تاون نام برد که چندی پيش در سميناری دربوستون  که مشترکا در آن شرکت داشته اند گفته است« توسعه علوم تجربی نشانه انحطاط جوامع است نه پيشرفت و جامعه آرمانی  به فلسفه و عرفان بها می دهد». دکتر سروش در عوض تاکيد خود را روی رشته های علوم پايه پس از انقلاب فرهنگی يادآور شد. او اضافه کرد که مدرنيته پديده ای علم محور است و  اگر قرار است ميزبان مدرنيته باشيم بايد علم تجربی را جدی تر بگيريم و بدانيم که فلسفه را نمی توان جايگزين علم تجربی کرد. به عبارتی ديگر موانع رشد علوم تجربی موانع پاگرفتن مدرنيته نيز هستند. اما بحث پيرامون علل رشد نکردن علوم تجربی در دنيای اسلام و راه های برون رفت را به مجالی ديگر موکول نمود.

اين فيلسوف ايرانی در ادامه تاکيد کرد که به تکامل تاريخی و رشد تک خطی معتقد نيست و بر آن است که از آنجاکه مدرنيته خروج از سنت با تکيه بر آن است –نه پشت کردن به سنت- به تعداد سنت ها مدرنيته داريم.

اين بخش از بحث با اين اشاره پايان گرفت که نزاع علم و دين، هم برای دين و هم برای علم نزاع مبارکی بوده است. چراکه اين نزاع يا بين يک علم متکبر و دين متکبر بوده است و يا بين يک علم ناقص و دين ناقص. در نتيجه ی اين نزاع مبارک حدود گليم هر يک مشخص شد. 

دکتر سروش در پاسخ به يکی از سوالات متذکر شد که مسلمين از همان ابتدا به سراغ افلاطون در نهضت ترجمه‌ی خود رفتند و ارسطو در اين ميانه مغفول افتاد درحاليکه در قرون وسطا علم زير سلطه ارسطوگری قرار داشت که  خصلت تجربی خود را بعدها به رنسانس داد. مسلمانان در عوض به سياست افلاطون گراييدند و هرگز سياست ارسطو را ترجمه نکردند. اين کتاب جمهوريت افلاطون بود که از همان ابتدا در نهضت ترجمه به زبان مسلمانان درآمد. و اين انتخاب افلاطون از فلسفه  يونانی در سرانجام علم تجربی در ميان مسلمين موثر بود.

وی در پاسخ به يکی ديگر از سوالات، سکولاريزاسيون را يکی از نتايج فربه شدن مفهوم حق خواند. وی حتی مورد چالش واقع شدن تئوری سکولاريزاسيون را نيز به اين نسبت داد که در سالهای اخير -به نسبت موجهای اوليه مدرنيته- از فربهی مفهوم حق کاسته شده است. گويا وارد عصری ‌شده ايم که در آن حق و تکليف تلفيق شده‌اند و در عرصه های مختلف خود را عرضه می کنند. اين رقابت حق و تکليف گفتمانی را ايجاد کرده است که با گفتمان تکليف‌انديش سنتی و حق‌انديش محض تفاوت دارد.

وی در نهايت ابراز اميدواری کرد که با دوری از برنامه ريزي گرايي و اجتناب از نگاه تک خطی به تاريخ و با عنايت به غفلت های صورت گرفته و با توجه به اينکه تاريخ عرصه فرصت هاست بتوان گام هايي در جهت شناسايي و رفع موانع کاميابی مسلمين برداشت.

سخنرانی دکتر سروش که در يکی از سردترين شب های لندن با استقبال زياد دانشجويان و ايرانيان مواجه شده بود درحالی به پايان رسيد که پاسخ تعداد زيادی از پرسش های حاضرين به جلسات بعدی حواله شد. فايل صوتی اين سخنرانی در اين آدرس در دسترس علاقمندان قرار دارد

http://www.kanoontowhid.org/preprogram/preprogram.htm

بازگشت به درباره دکتر سروش