www.drsoroush.com

با ما تماس بگیريد    

بازگشت به صفحه اصلی

 

  اگر اسلام اين است، شرممان باد كه خود را مسلمان بناميم

 وقتی از برخورد گروهای فشار با دكتر سروش با خبر شدم، دردی بس سنگين گلوی مرا فشرد و غمی بزرگ تمام وجودم را فرا گرفت. چقدر مايه تاسف و درد است كه رهبران اين حكومت در عرصه ی جهانی برای مظلوميت فلسطينی ها، عراقی ها و افغانی ها اشگ می ريزند ولی در همان حال با شهروندان خود اين گونه برخورد می كنند. چه وقاحتی می خواهد آدمی دادگاه مروان برقوتی را در اسراييل ببيند، اما با شهروندان خود اين گونه برخورد كند...

دكتر اكبر كرمی

 

شنبه ۴ مهر ١٣٨٣ – ٢۵ سپتامبر ٢٠٠۴

قرار بود پس از ۱۴ سال، دكتر سروش در قم سخنرانی داشته باشد. دوستان و علاقه مندان به آقای سروش با شور و حرارت در پی برگذاری مراسم بودند. هيچ سالن و محل مناسبی در اختيار نداشتند. هيچ سالنی را نمی توانستند اجاره كنند. چند منزل شخصی را سبك سنگين كردند، و در آخر، يكی از خانه ها را كه از نظر امنيتی مناسب تر بود، به عنوان محل سخنرانی انتخاب كردند. خيلی مواظب بودند كه نيروهای امنيتی و گروهای فشار - كه در دسترسی به اطلاعات از نيروهای امنيتي، هم جلوتر هستند و هم در برنامه ريزی موفق تر – از محل و زمان برگزاری سخنرانی بی اطلاع بمانند. مدعوين فعالان سياسی، اساتيد دانشگاه، برخی از روحانيان، دانشجويان كارشناسی ارشد و برخی از مديران محلی بودند، كه همگی با دعوتنامه دعوت شده بودند.
تاريخ چه طنز گزنده ای برای ما دارد! در ام القرای اسلام – به قول گروهای فشار- و در دوره ای كه برخی خود را منادی اسلام رهايی بخش! تلقی می كنند، انجام يك سخنرانی آن هم به وسيله ی كسی كه بی شك از برجسته ترين اسلام شناسان ايرانی است و البته از برجسته ترين منتقدان اسلام گذشته گرا، مثل انجام فعاليت های مسلحانه و چريكی بايد در سكوت و در پوشش امنيتی كامل انجام بگيرد. تازه با آن همه تمهيد و رعايت، گروهای فشار كه خود را سربازان امام زمان می دانند و ذوب در ولايت شده اند، و لابد از غيب به آن ها خبر می رسد، سر موقع می رسند و از برگزاری جلسه جلوگيری می كنند. ترتيب دهندگان مراسم در كمال ناباوری در برابر عمل انجام شده ی گروهای فشار قرار می گيرند و با وجود حضور مردم با فشار نيروهای امنيتی كه اعلام می كنند ما نمی توانيم امنيت جلسه را تضمين كنيم، جلسه را لغو می كنند و تصميم می گيرند (البته با اين اميد كه گروهای فشار نمی دانند) جلسه را به صورت محدودتر در خانه ی ميزبان آقای سروش برگزار كنند. بازهم سربازان امام زمان به صورت غيبی از راه می رسند و همه چيز را به هم می ريزند. چه طنز تلخی! سروش، سال هاست تلاش می كند به منتقدان سكولار خود نشان دهد اسلام، دين رحمت و صلح است و می تواند با دمكراسی و حقوق بشر هم آهنگ و همراه گردد، ولی سربازان امام زمان و حاميان ولايت، حتی به وی اجازه صحبت كردن هم نمی دهند. فاجعه از اين هم بزرگتر و استخوان سوزتر است. سروش را در برابر دوستدارنش، نيروهای امنيتی و فرماندار قم كتك می زنند. جناب سروش پس يك تعقيب و گريز چند ساعته می تواند از مخمصه ی سربازان امام زمان بگريزد و به طرف تهران حركت كند.
از من هم برای حضور در جلسه دعوت شده بود. با همه ی احترامی كه برای آقای سروش و جريان های مذهبی نوانديش قايل هستم، و شجاعت بی نظير آن ها را در مواجهه با جبهه ی استبداد می ستايم، تصميم نداشتم در جلسه باشم، چرا كه دل بستگی ای به نيروهای مذهبی - حتی از نوع نوانديش - ندارم و بر اين باور هستم كه آن ها به هر حال آب را برای مذهبی های گذشته گرا گرم می كنند. برای روشن شدن مطلب، اين را هم بگويم كه با همه ی اين حرف ها، خانه ی خود را به عنوان يك گزينه برای محل سخنرانی در اختيار دوستداران آقای سروش قرار داده بودم..
وقتی از برخورد گروهای فشار با دكتر سروش با خبر شدم، دردی بس سنگين گلوی مرا فشرد و غمی بزرگ تمام وجودم را فرا گرفت. چقدر مايه تاسف و درد است كه رهبران اين حكومت در عرصه ی جهانی برای مظلوميت فلسطينی ها، عراقی ها و افغانی ها اشگ می ريزند ولی در همان حال با شهروندان خود اين گونه برخورد می كنند. چه وقاحتی می خواهد آدمی دادگاه مروان برقوتی را در اسراييل ببيند، اما با شهروندان خود اين گونه برخورد كند. چه حماقتی می طلبد، آدمی سخنرانی لوييس فراخوان - رهبر سياپوستان مسلمان امريكايی - را در برابر كاخ سفيد ببيند و با دوستان قديم اين گونه تصفيه حساب كند. چه گستاخی بزرگی می خواهد و چه آپارتايد مخوفی می طلبد، كسانی كه ديروز به واسطه ی چاپ يك كاريكاتور- كه به يك روحانی اشاره داشت - كفن پوش به خيابان ها ريختند و تقاضای عزل وزير و اعدام كاريكاتوريست را كردند، امروز با سروش كه می خواست از عقل اعتزالی سخن بگويد، اين گونه برخورد كنند. چه سياه و چه تلخ.
اگر اسلام اين است شرممان باد كه خود را مسلمان بناميم و اگر ايرانی اين گونه است شرممان باد از اين كه ايرانی هستيم.

 

https://proxify.com/p/011110A0000110/http/www.iran-chabar.de/Archive/maghale/karami/karami830704.htm

 

بازگشت به درباره دکتر سروش